۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

ماه نو

" یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ما دروه گرد
داد می زد: کهنه قالی می خرم
دست دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت
ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده
اتفاقاً مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت: آقا سفره خالی می خرید؟"
***
پ ن1 : الهی سفره همه هموطنان تمام روزه دارا و تمام خلق خدا همیشه رنگین باشه و پر.
پ ن2: در این شب ها، اگر باران چشمانت فرو ریخت، کویر قلب ما را هم دعا کن.
پ ن3: ...

۴ نظر:

ماه كوچك گفت...

خدا منو ببخشه به اين جنبه از ماه مهموني خدا نگاه نكرده بودم... مرسي كه چشمامو باز كردي... آمين...

Ali گفت...

درود بر شما

محمد گفت...

سلام سکوت جون عزیز و مهربونم

طاعات و عبادتت قبول حق
تو خیلی به من لطف و محبت داشتی ؛ همیشه به یادتم و از خدا همیشه برات بهترین ها رو ارزومندم

شاد و سلامت باشی سکوت مهربونم

تینا گفت...

سکوت عزیزم تولدت مبارککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::مبارک مبارک تولدت مبارک
بیا شمعارو فوت کن
تا صد سال زنده باشی