انفجار سنگ
نوشین شاهرخی
در سنگ خارا
میزنم ریشه
میکشم سر
میشوم سبز
بر سنگ سخت
در انتظار وصل گلبرگ
شوق گل سرخ
کج و کوله
خار در سنگ
برگ در خاک
خمیده در سوز باد
با رؤیای
رنگ دور آسمان
تصور آبی گنگ
و تشعشع آفتاب
بر ژالهی برگها
نیمنگاهی به افق خاکی
ریشه در سنگ
سنگی هزاران ساله
سخت
مطلق
خارا
غنچهای میخواهم
وصل زنبورعسلی
بارانی نمنم
و نسیمی که بوزد
بر خمود کمرم
بنمایاند بر من
افقی نیلگون
آفتابی گرم
حس ایستادن
برفراختن سوی نور
ریشهام نرم است
شکننده
خُرد
ریشهام زخمی است
غنچهای میخواهم
گل سرخی
برگِ سبزی
وصل زنبورعسلی
نمنمی باران
در ساقهها
ریشهها
آب جاری در سنگدلها
تا بتابد نور
در تاریکی سنگ
ریشهام خیس شود
سنگ تَرَک بردارد
ریشهام تیشه شود
از بُن
از درون
از قلب
بر کهن خاراسنگ
هزاران سال خار
هزاران سال سخت
و انفجار سنگ
انفجار سنگ!!!
14 فوریه 2010
***
سایت ادبی نوف، متعلق به نوشین شاهرخی عزیز و فرهیخته یک ماهی است که فیلتر شده است...!!!؟؟؟
۲ نظر:
درود بر سکوت عزیزم ...
چه شعر محشری...
تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم
و آن نگفتیم که به کار اید...
چرا که تنها یک سخن در میان نبود...
آزادی...
ما نگفتیم...تو تصویرش کن...
سلام سکوت عزیز...
نمی دونم چرا صفحه ات برای من درست باز نمیشه !
راستی من آپم و منتظرت
ارسال یک نظر