۱۳۸۹ فروردین ۱۶, دوشنبه

تاریخ انقضاء ...

برای سال ها ، فکر می کردم که تاریخ مصرف فقط و فقط، مخصوص محصولات غذایی و گروهی دیگر از محصولات تولید شده باشد .

اما امروز، خوب که نگاه می کنم، می بینم حتی آدم ها هم تاریخ انقضا دارند و حتی رابطه هایشان

نه من آدمی مصرف گرا هستم و نه دیدم به جهان پیرامونم یک دید مصرفیست

شاید به نوعی از مصرفی بودن هم گریزان باشم

اما، این حس، دیر زمانیست که در وجودم لانه کرده

سال ها پیش، وقتی، با آقای کریمی، در مورد آثار استادان بزرگ موسیقی و نوازندگان و آهنگ سازان مطرح صحبت می کردیم

گاهی می گفت

حیف شد که فلانی خیلی زود تمام شد و دیگر نو آوری و ابداع کارهای قبل را در کارهایش نمی شود دید و ...

واما امروز، ارتباط بین آدم ها هم کم و بیش این گونه شده

تاریخ مصرف رابطه ها پایین آمده و رابطه ها خیلی زود به انقضاء می رسند

خیلی زود تر از آنکه بتوان تصور کرد و شاید حتی بتوان گفت که رابطه ای شروع شده

اسم رابطه که می آید بیشتر ذهن ها به یک نقطه متمرکز می شود: ارتباط بین دو جنس مخالف

و الزاما شاید منظور از هر رابطه ای به این نقطه ختم نشود

نمی دانم مشکل از کجاست

نه جامعه شناسم و نه هیچ چیز دیگر.

من شاید فقط یک انسان خیلی خیلی معمولی ام که هنوز دارم بشر بودن را می پیمایم و هنوز تا انسانیت هزار وادی فاصله دارم.

اما دوست دارم فکر کردن را یاد بگیرم و ازین هزار توی فکر های رنگارنگ مغزم که من به آنها نشخوارهای مغزی میگویم بیرون بیایم

چرا این همه همه چیز زود تمام می شود

شاید هم تاریخ انقضای من هم خیلی پایین آمده که این چنین ...

پس چرا این همه تمایل برای شروعی دوباره؟

شاید هم اصرار برای بودنی دوباره فقط یک ترس است از تنها بودن

از بودن کسی برای روزی که شاید کس دیگری نیست

...

و اما شاید نمی دانی که ذائقه ام با چیز های منقضی به هیچ وجه سازگار نیست

...

و این روزها چه خوب صرف کردن را یاد گرفته ام

چه زود تمام شدم

چه زود تمام شدی

چه زود تمام شدیم

چه زود...

...

و می ترسم

از شروعی که به پایان برسد می ترسم

و ای کاش ...

۸ نظر:

siavosh گفت...

در آن تنهایی بی رحم و ممتد
به دلداری کسی از در نیامد
من تنهای من تنها کسی بود
که هر شب در اتاقم پرسه می زد
آپم

محمد گفت...

سلام سکوت عزیزو مهربونم

بابت تموم این مهربونی هات ازت سپاسگزارم . خیلی بزرگواری . سکوت جون خوشحالم کردی .

با دستای گلت بیا سهم خودتو از شاخه گلهای لاله واژگون در وبم بردار .
اصلاً تو خودت گلی .

دوست با محبتم دلت شاد و برات بهترین ها رو آرزو دارم.

سپيدار گفت...

سلام عزيزم
آره درست مي گي من هم باهات موافقم اين مطلب باعث مي شه آدم به جاي احساساتي بودن يه كم عاقلانه تر فكر كنه البته براي كسايي كه به آدمها اهميت نمي دن و براي خدا كار مي كنن تاريخ انقضائ مفهومي نداره كسايي كه به دنبال كارهاشون و روابطشون دنبال برطرف كردن نيازهاي خودشون هستم چرا انقضا و جود داره و خيلي هم زود اين انقضائ سر مي رسه ....

محمد گفت...

سلام سکوت جون با محبت

مرسی از مهربونی هات .

راست میگی ؛ شاید هم این امواج و پیشرفت تکنولوژی باعث میشه انسان و ارتباطاتش تاریخ انقضاء بخوره .

بابت لینک وب حمایت و کمک به بیمران سرطانی هم دست گلت درد نکنه . خیلییییییییییییی مهربونی گلم .

سبز و پاینده باشی

محمد گفت...

سلام سکوت جون گلم

وای این پستم کمی گپ دل بود و چند ساعتی اهنگ الهه ناز رو روش گذاشته بودم ؛ از قاصدک ترسیدم که بیاد دعوام کنه تا قبل از اینکه سرو کله اش پیدا بشه آهنگشو عوض کردم و یه اهنگ شاد گذاشتم .

اگه دوست داشتی شما هم بیا باهاش دست بزن .

siavosh گفت...

آپم بیا

kelk shid گفت...

ربطی به جنس موافق و مخالفش ندارد
داریم تمام می شویم...

ماهك گفت...

سلام دوست من...
شايد دليلش ارضاي بسيار زياد حس تنوع طلبي مون باشه... همين باعث مي شه كه تاريخ مصرف روابط انسان ها وسايل و همه چيز بالا بره...