دیروز پنج شنبه بود
امروز جمعه
و فردا
شنبه است
آغاز سال 1389 خورشیدی
شاید سوال بشه چرا دارم از بدیهیات صحبت می کنم
اما بگذریم
چند روز پیش یه خبر بهم رسید
کلی ذوق زده شدم و از ته دلم شاد شدم. اما دیروز ...
یادمه دوست عزیزم چد سال پیش یکی از شعراشو همراه با کیبورد برام خوند. از اون روز هر وقت تو دعاهام حال و حسی دارم اون شعر رو می خونم.
فردا شب می خوام اگره توفیق پیدا کردم و تو محضرش بودم چند بار از ته دل یا مقلب القلوب رو بخونم و دوباره همونو تکرار کنم و از ته دل بخونم
" تو ی این ..."
دلم می خواد از خدا بخوام، نه ...
از همین حالا از ته دل می خوام
کمکمون کنه تا همه ی کوله بار غم و غصه و ناراحتی ها رو تو همین سال جا بذاریم و آزاد و سبک از هر غم و غصه ای به سال نو بریم .
خدایا، قربون لطف و کرم و حکمت و مهربونیت
سال جدید رو سالی توام با سلامتی و روح و جسم، پر از خیر و برکت و معنویت ، پر از پیروزی و موفقیت و دور از دغدغه و مشکل و غصه ای برای همه نزدیکان و دوستان و تمام مردم خوبم قرار بده.
و
تمام بهترین های سال تقدیم به همه دوستان خوب و عزیزم.
درپناه حق سلامت و دلشاد باشید و دیر پایید و شاد زیید.
۲ نظر:
دلم می خواد بهت بگم دوستان زیادی اینجاهستند که شاید گفتن دلتنگی ها و دلشوره هات بهشون بتونه حداقل آرومت کنه...
من فقط برات دعا می کنم...دعا می کنم که نگران چیزی نباشی...من برات یه دنیا "معجزه"دعا می کنم
شاد زی دوست من...
چه جالب هر وقت من هستم شما هم هستی ولی چه بد که وقتی برات کامنت می ذاریم جواب نمیدی فقط تایید می کنی...:(
ارسال یک نظر